پورياپوريا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

پوریا پهلوووون کوچولو

اولين خريد عيد

امروز با بابايي و آجي رفتيم مجتمع تجاري سيتي سنتر خريد پريد عيد واي كه هوا وحشتناك سرد بود از همون اول به محض پياده شدن از ماشين من واجي شروع به لرزيدن كرديم اقا پوريا هم كه با شيطوني هاش حسابي تو سيتي سنتر باباييرو خرگوش تاب داد و خسته كرد وبعد از ساعتي از اين فروشگاه به اون فروشگاه رفتن واسه پوري ا لباس خريديم قيمتها سر سام اور بود و بازارهم شلوغ خريد نيلوفرخانم هم موند واسه يه فرصت ديگه ...
30 بهمن 1390

از ديوار راست....

تا حالا شنيدين كه ميگن فلان بچه اينقدر شيطونه كه از ديوار راست بالا ميره !اين حكايت پسر شيطونه مامانيه تازه گيها پسر منم حكايتي شده .....! عجب روزگاري ميگن بعضي پسرا....اونم از مدل حيب و اللهيش(فاميلا اين نكته رو خوب متوجه ميشن)!!!!       ...
29 بهمن 1390

زاينده رود شهر ما...

  زاينده رود شهر ما چه آبي داره       از دور مياد قل قل كنان صدايي داره   وقتي كه خورشيد مي كنه موهاشو شونه         آب زلال و صاف اون رنگين كمونه       به روي آب سوار ميشه قايق زيبا اين ورو اون ور ميبره ما بچه هارو       بازي قوها روي آب خيلي قشنگه يه دسته ماهي توي آب رنگ و وارنگه زاينده رود شهر ما تو اصفهونه شهر قشنگ اصفهون نصف جهونه   ...
26 بهمن 1390

برف كله گنجشكي

    برف کله گنجشکی مثل پنبه می بارد روی شاخه ها انگار باز ، پنبه می کارد من نشسته ام تنها در کنار این نرده نرده مثل پیراهن برف را به تن کرده از حیاط می آید جیک جیک گنجشکان روی برف می ریزم خرده ریزه های نان می خورند گنجشکان خرده ریز نانها را گوش میکنم من هم جیک جیک آنها را     ...
25 بهمن 1390

در جستجوي.....؟

 آقا پوريا ماشينشو كه گويا از قبل گم كرده  و ما هم خبر نداشتيم!! زير كابينت آشپز خونه پيدا مي كنه وبه كمك ملاقه و كف گير سعي ميكنه اونو در بياره كه سودي نمي بخشه اخه دستاي كوچولوش با كف گير هم بزرگ نميشن ولي با كمك ماماني به آرزوش ميرسه الهي مامان فدات بشه آفرين بر اين همت بلندت ماماني!!!!!!!!!!! ؟   ...
25 بهمن 1390

رفتن يا نرفتن مساله اين است

«رفتن يا نرفتن .. مساله اين است» يك جاده رو تصور كنيد،تك و تنها در بيابان.شروع به حركت در اين جاده ميكنيم.پس از مدتي ميبينيكه در كنار جاده سبدی پر از يك نوع ميوه قرار داده شده.باز هم جلو ميريم.فاصله سبد ميوه ها كمتر و تنوعشون بيشتر ميشه.انار،سيب،زردآلو،موز و... .گاهي شيريني و شكلات هاي براقي رو در كنار جاده ميبينيم.باز هم ادامه ميديم. ولي آخر جاده...با همه جاي اون فرق داره؛يه چيزي فراتر.    هاله اي از نور سفيد،صداي زمزمه هاي زيبا،رنگي دلنواز و قهقهه مستانه كودكي شادمان. يكباره ساعت به صفر ميرسه. ابتداي جاده كودكي ماست و طول اون عمر ما.انسان براي زنده موندن لازمه تفريح كنه، شاد باشه ولي به قدر لازم.بيش...
25 بهمن 1390

ريشه يابي نام پوريا

    پورياپيوند « پور »   به معني  « پر »   و « ي » نسبت و«   الف »  زيبايي است .( پور +  ي + ا = پوريا )   پوريا يعني بسيار دارنده     این نام را به خاطر پوریای ولی ( پهلوان محمود خوارزمی ) عارف و پهلوان ایرانی صاحب کتاب « کَنزُ الحقائق »   به عنوان نام برای پسر برمی گزینند 0 پسرم اميدوارم مرامت پهلووووني باشه........   ...
24 بهمن 1390